چَلو

یک مرد،یک چراغ،یک کشتی

امین | سه شنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۳۰ ق.ظ

تو

در آن بیابان، تنها ماندی، 

لیکن، امیدوار.

آن‌ها،

با آن همه طلسم قدرت و نیرو، نا‌امید، بر روی نیزه و شمشیر، تکیه می‌دادند

تو،

یک مرد،

یک چراغ،

آن‌ها،

مرده ها، مدفون ظلمت و تاریکی، نگهبانِ گور خویش.

و تو، پیروزی.

ظلمت، در انتظار پرتو مشعل‌هاست.

در انتظار شعله‌ی بی‌پرواست.

استاد عین.صاد

  • امین

نظرات  (۱)

  • مهدی غلامی
  • سلام
    در انتظار شعله بی پرواست ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی