چَلو

نماز قضا فایده نداره!

امین | شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۸ ق.ظ

امیرآباد بود و خودم رو سریع باید می رسوندم به انقلاب. از اونجایی که طی الارض ندارم دم فنی دستم را به نشانه انقلاب آوردم بالا و اولین تاکسی نگه داشت. کسی توش نبود جز راننده. نشستم جلو. 50 متری رفتیم و راننده دوباره ترمز زد و پیرمردی هم سوار شد پشت. راننده ادم کم حرفی نبود! سر  صحبت را باز کرد. از فضای مختلط دانشگاه پرسید و برای خودش بافت و بافت و بافت... . من و پیرمرد هم گوش می کردیم. یه سری حرفاش راست بود ولی بیشترشون نه. تا اینکه دیدم نمیشه با اطلاعات و عقل ناقص خودم جوابش راننده رو دادم. ولی ول نکرد و ادامه داد ولی اینبار از نه تنها از دانشگاه بلکه از حوزه و آخوند و  نیروی انتظامی و گشت ارشاد و... . همه چی می گفت فک کنم از اوناش بود که شب بی بی سی و وی او ای نیگاه می کنند و صبح همون حرفها را تکرار می کنن عین ضبط صوت. منم که تازه گرم شده بودم شروع کردم جواب دادن.

قبل اینکه صحبتم تموم بشه یه موضوع جدید مطرح می کرد. سر 16 آذر بودیم که بحث گشت ارشاد و اشتباهاتش شد. اینجا بود که پیرمرد هم وارد میدون! شد. من که جلو کلینیک باید پیاده می شدم صحبتی دیگه نکردم گوش دادم ببینم که چی می گن بهم. نوار ضبط شده ی راننده پلی بک شده بود و سریال سوالها دوباره یکی یکی مطرح شد و پیرمرد خیلی بهتر از من جواب می داد. جلو کلینیک کرایه را دادم و در حالی که بحث هنوز هم ادامه داشت با یک "یا علی" پیاده شدم.

چیزی که برام جالب بود اتفاقات داخل خیابون 16 اذر بود. منظورم شروع به صحبت کردن پیرمرد هست. پیرمردی که حرف داشت ولی نمی زد. چراش رو نمی دونم ولی شاید وقتی دید یکی داره حرف خودش رو می زنه اومد پا میدون. یاد جمله شهید بهشتی افتادم که "دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا می شود". ما که ازون موذن بدصداهاش هستیم ولی همینم کافی بود تا پیرمرد شروع به دفاع از عقایدش کنه.

به نظرم قضیه الان ما و دولت و امریکا و مذاکره و... هم همینه. فضایی که توی جامعه هست به دلیل عدم تحرک حزب اللهی ها به این سمت می رود که اونایی هم که یه عمره با قصد قرب الی الله "مرگ بر امریکا" می گفتند خیال کنند که تنهایند و کسی هم باهاشون هم عقیده نیست که حرف بزنه. البته از ضعف امت حزب الله بگذریم که رسانه ی درست و درمانی ندارد تا حرفش توش زده بشه. اما این بی تحرکی به هیچ عنوان قابل توجیه نیست. و اگر الان کاری نکنیم و سست بگیریم نشاید که شاید بار دیگر شاهد این باشیم که رهبر جامعه جام زهری میل نماید. و کاری را انجام دهد که نمی خواهد. نباید نشست گوشه و گفت که آقا گفته نرمش کنید! نمی دانم کی باید بفهمیم که رهبری با توجه به جریانات موجود جامعه مسیر را تعیین می کند و سکوت ما این مسیر را دورتر می کند. اصولا اگر رهبری از کف اجتماع فیدبک خوب دریافت نکند و بی تحرکی امثالی مثل من را ببیند مجبور است که کوتاه بیاید و ماشین انقلاب را به راهی ببرد که دیرتر به مقصد برسد. اگر الان نتوانیم کاری بکنیم زمانی که نماز امت قضا شد وقت حسرت خوردن نیست و شاید سالها از مقصدمان دور شویم. و به قول بزرگی نمازی که قضا شد تا اخر عمرت هم باقی نمازهات رو اول وقت بخونی نمی تونی جای نماز قضا شده رو پر کنی.

  • امین

نظرات  (۴)

  • مهدی غلامی
  • سلام
    شاید خیلی ربط نداشته باشه
    ولی:
    یکی از مسائل که آقای افروغ گفته بود و جالب بود، این بود که اگه قضیه جام زهره بگید جام زهره، شهد و عسل معرفی اش نکنید.
  • علیرضا مهری
  • سلام
    راننده تاکسی هام برای خودشون مکتبی دارند!
    بعضی هاشون وارد بحث که می شوند آدم میزان اطلاعاتی که در مخ شون فرو کردند رو متوجه می شه
    تا حالا راننده تاکسی انقلابی ندیدم شما دیدین؟
  • مجید خسروپور
  • سلام
    ما که نفهمیدیم اون بزرگ کی بود آخر!
    برق واسه ما نون و آب نمیشه، اگه آخرش بیکار موندیم یه ایده خوب برای صدور انقلاب به متن، مردم راننده تاکسی شدنه ها!
  • میرساجد سیدموسوی
  • کاش باور می کردیم امر به معروف واجبه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی